

روایتی منطقی یااغراقآمیز؟
فیلم لاتاری به قلم ابراهیم امینی و محمد حسین مهدویان، داستان دوجوان عاشق به نامهای امیرعلی(ساعد سهیلی) ونوشین(زیبا کرمعلی) است که در دهه دوم زندگیشان رویای برندهشدن در لاتاری را دارند .
این فیلم به کارگردانی محمد حسین مهدویان، سعی در به تصویر کشیدن واقعبینانه مشکلات جامعه ایران از فقر، عشق و میهنپرستی دارد؛ اما نتیجه کار چندان به واقعیت نزدیک نیست!
تصویربرداری این فیلم همانند سایر فیلمهای مهدویان از جمله ایستاده در غبار ، به نحوی است که گویا داستان یک راوی دارد و این سبک از فیلمبرداری هرچند برای فیلمی مانند ایستاده در غبار و ماجرا نیمروز مناسب است اما برای ژانر عاشقانه و اجتماعی مناسب نیست؛ زیرا مخاطب باید با بازیگران و داستان فیلم ارتباط بگیرد اما همانطور که در فیلم مشهود است مخاطب وارد عمق رابطهی عاشقانه نوشین و امیرعلی نمیشود، زیرا سکانسها به سرعت در حال تغییر هستند و حتی نقشآفرینی خوب بازیگران نیز نمیتواند این ضعف فیلم را برطرف سازد.
مسئله دیگر که در فیلم وجود دارد، اغراق بیش از اندازه نویسندگان است که سعی در برانگیختن روحیه ملیگرایی و غیرت مردانه دارد!
چگونه فیلمی سعی در نشان دادن غیرت مردانه دارد در صورتیکه رضا(علیرضا استادی)، پدر نوشین، به دلیل مشکلات مالی و گرفتاری پسرش نیما(جواد عزتی)، خیلی سریع به فردی که معلوم نیست از کجا آمده اعتماد میکند و رضایت میدهد دخترش را برای کار مدلینگ به کشور دیگری بفرستد؟
آیا واقعا افراد جامعه از این وقایع بیخبرند؟ پدر نوشین نشاندهنده شخصیت افرادی است که با وجود آگاهی به مسائل و مشکلات درون جامعه،با سهل انگاری، خودخواهی و خوشباوری احمقانه خود سبب بروز مشکلات متعدد در جامعه میشوند.
در فیلم گفته میشود بعضی از افراد را گول میزنند و به این کشورها میبرند. اماآیا به راستی نوشین در جریان این مسائل نبود؟
نوشین و امیرعلی نشاندهنده افرادی در جامعه هستند که مشکلات را میبینند و درک میکنند اما توان تغییر وضعیت حال را ندارند و علاوهبر آن شوق و انگیزه زیادی برای کسب درآمد بیشتر و مهاجرت دارند؛ که این شور و اشتیاق، آنها را گول میزند و نتیجه آن بروز رفتار هیجانی، احساسی و بدون فکر است که عواقب خوبی ندارد.
بخش دیگر داستان مربوط به شخصیت موسی(هادی حجازیفر) است که مربی فوتبال امیرعلی است.
موسی و مرتضی(حمید فرخنژاد) آنطور که در فیلم پیداست دوستان قدیمی یکدیگر هستند، با این تفاوت که موسی از سیاست فاصله گرفته اما مرتضی از مامورین اطلاعاتی است.
نویسنده سعی دارد شخصیت موسی را شخصیتی وطنپرست و با غیرت نشان دهد اما بازیگر در اجرای این نقش ضعیف عمل کرده وبه جای اینکه بیشتر شخصیتی ملیگراو وطنپرست را به تصویر بکشد، شخصیت نژادپرستی را به تصویر کشیده است!
نویسنده در راستای نشان دادن غیرت موسی به ناموس و وطن، قلمی غیرمنطقی دارد!
چگونه فردی میتواند به این راحتی به کشوری مانند دبی برود و در آنجا به جای اجرای عدالت، با غیرتش دست به قتل انسان دیگری بزند؟!
با کشتن چند نفر از این افراد میتوان این باندها را نابود کرد؟
در واقع فردی مانند مرتضی که در دولت نفوذ دارد باید کنترل این مسائل را به دست گیرد اما نویسنده، او را فردی بیخیال نشان میدهد و هیچ اشارهای به مشکلات داخلی که باعث بروز این مسائل نشدهاست ندارد و صرفا انگشت اتهام به سمت کشور مقابل است.
مفهوم غیرت و مردانگی در فیلم دوگانگی دارد و نمیتوان فهمید نویسنده قصد دارد مفهوم درست و جامعی از غیرت را با نقد رفتارهای احساسی و هیجانی آموزش دهد یا میخواهد باعث تقویت و رواج فرهنگ غلطی از روحیه حماسی و غیرت خشونتآمیز و احساسی در افراد جامعه شود.
در فیلم به وضوح میتوان دید که غیرت در رعایت حجاب بانوان و مواردی از این دست تعریف میشود و در آخر به دلیل بیمبالاتی پدر، فرد غیرتمند و وطنپرست به همراه پسری جوان که احساس خشم و ناراحتی سراسر وجود او را به دبی سفر میکند.
شخصیت ها بدون در نظر گرفتن قانون و احکام اسلامی، به خیال خود عدالت را اجزا میکنند و دو انسان را میکشند و نویسنده با استفادهاز کلمه «خلیجفارس»،تلاش میکند تا احساسات مخاطب را درگیر کند.
با توجه به شخصیتهای داستان و رفتارهای آنها میتوان گفت نویسنده سعی در نشان دادن رفتار و واکنشهای مختلف افراد جامعه در برابر مشکلات امروز دارد.
در متن فوق به نقدبعضی از شخصیتها پرداختیم و در ادامه سعی داریم به نقد شخصیت خواهر نوشین، نسرین(مهسا باقری) بپردازم.
نسرین نشاندهنده شخصیت افرادی است که به مشکلات آگاهی دارند اما تلاشی برای اصلاح وضعیت جامعه نمیکنند و این موضوع برایشان اهمیتی ندارد و در انتها فقط حسرت میخوردند و ناراحت میشوند اما بعد از مدتی دوباره به بیتفاوتی خود ادامه میدهند. وجود افرادی مثل نسرین کم نیست و این افراد با بیتفاوتی خود باعث آسیب رسیدن به تعداد زیادی از افراد میشوند. اگر نسرین تلاش میکرد با نوشین که از قول نویسنده آگاه به مسائل نبوده، صحبت کند این مشکلات پیش میآمد؟
بهنظرم این بخش از فیلمنامه که به تعریف شخصیتهای مختلف جامعه میپردازد، جالب است و شاید بتواند باعث تلنگر و بیداری بعضی از افراد جامعه شود؛ اما همچنان معقتدم که داستان بیشتر از اینکه بر اساس واقعیت و مستند باشد، اغراقآمیز استزیرا این مسائل در دنیا در جریان است اما چگونه افراد میتوانند واکنشهایی مثل موسی و امیرعلی داشته باشند و بدون قانون، خودشان عدالت را اجرا کنند و در آخر چه بر سرشان میآید؟ آنها علاوه بر اینکه نتوانستند مشکلی از جامعه حل کنند و ریشهی این مشکلات را پیدا کنند، جان خودشان را نیز به خطر انداختهاند.
به گفته مهدویان، او ایده اولیه این فیلم را از آهنگ مسلخ محسن چاووشی گرفته است؛ این آهنگ، آهنگی انتقادی و اجتماعی و درباره قاچاق دختران ایران به دبی است.
این فیلم ژانری عاشقانه و اجتماعی دارد اما نویسنده بیشتر در تلاش است تا مانند سایر فیلمهایش همچون ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز داستان را حماسی جلوه دهد در صورتیکه مخاطب در ژانر عاشقانه به دنبال روایت عشق عمیقی میان دو نفر است و دوست دارد با حس و حال بازیگر ارتباط بگیرد که در این فیلم تنها صحنه آهنگ خواندن امیرعلی و نوشین اینگونه بود که با توجه به کوتاه بودن آن ارتباط مخاطب با فیلم قطع میشود.
بهرهمندی از بازی بازیگران خوب، نقطه قوت این فیلم استاما فقط بازیگر خوببرای تولید فیلم با کیفیت نیاز نیست، بلکه فیلمنامه و تصویربرداری قوی هم لازم است تا مخاطب به خوبی با بازیگران و حس حالشان ارتباط بگیرد؛ این بزرگترین ایراد وارد به این فیلم است.
نظر شما چیست؟ آیا فیلم براساس واقعیت ساخته شده یا اغراقآمیز است؟
عالی بود (:
چقدر کامل و واضح حس ما به این فیلم رو نقد و بررسی کردید انگار تک تک جملات دیدگاه ما به این فیلم بوده
ممنون بابت جزئی نگری و دید واقع گرای شما
از لحاظ اغراق آمیز بودن فیلم کاملا درست به نکات اشاره کردین اما باید به این نکته هم توجه کرد بسیاری از صحنه های اغراق آمیز به علت سبک فیلم های ایرانی و سلیقه بعضی از مخاطب هاست ، و در رابطه با اینکه رابطه عاطفی خیلی بیشتر می تونست نشون داده بشه کاملا درست گفتید چون از یک جایی به بعد کاملا بیننده نمی تواند احساس بین دو نفر را حس کند
خیلی ممنون واقعا عالی بود ،راجع به اغراق آمیز بودن فیلم درست است که سوژه فیلم درباره دفاع از ناموس و غیور بودن است اما در جهان امروزی، چنین دفاع وحشی گرایانه و غلوآمیزی از ناموس که در فیلم نمایش داده میشود بسیار متحجرانه و حتا غیر قابل باور است،امروزه حتی مسعود کیمیایی هم که قهرمانان های فیلمهایش دغدغه دفاع از ناموس دارند چنین برخوردی در قبال این موضوع ندارند و منطقی و درست رفتار میکنند مثل قاتل اهلی
خیلی زیبا به نکات مثبت و منفی فیلم پرداخته شده و در کل تاثیر گذار بود.
خیلی عالی به جنبه های مثبت و منفی اشاره شده بود و در کل تاثیر گذار بود.